عشق برای زیستن

به وبلاگ من خوش آمدید

عشق برای زیستن

به وبلاگ من خوش آمدید

بلوچ و بلوچستان

بلوچ؛قومی که گذر گاه های بس صعب تاریخ را با تحمل رنج ها و مرارت ها  پشت سر گذاشت و به کمک اسلام خود را در متن تاریخ جای داد

تقدیم به کسانی که دوست دارند  بلوچ و سرزمین اش بلوچستان را بشناسد.

قوم بلوچ و وجه تسمیه ی بلوچستان

1.بلوچ قومی از اقوام  مختلف دنیاست مانند عرب،افغان،ترک،کردو...

2.وطن اصلی بلوچ،بلوچستان است که قدیماً در کتابهای تاریخ به نام مکران یاد شده است.

بلوچستان از دو کلمه ترکیب یافته است

((بلوچ)) و((ستان)) بلوچ اسم قوم و ستان به معنی جا و مکان پس وقتی می گوییم بلوچستان یعنی زادگاه و وطن بلوچ ها

بلوچ؛قومی که گذر گاه های بس صعب تاریخ را با تحمل رنج ها و مرارت ها  پشت سر گذاشت و به کمک اسلام خود را در متن تاریخ جای داد

تقدیم به کسانی که دوست دارند  بلوچ و سرزمین اش بلوچستان را بشناسد.

قوم بلوچ و وجه تسمیه ی بلوچستان

1.بلوچ قومی از اقوام  مختلف دنیاست مانند عرب،افغان،ترک،کردو...

2.وطن اصلی بلوچ،بلوچستان است که قدیماً در کتابهای تاریخ به نام مکران یاد شده است.

بلوچستان از دو کلمه ترکیب یافته است

((بلوچ)) و((ستان)) بلوچ اسم قوم و ستان به معنی جا و مکان پس وقتی می گوییم بلوچستان یعنی زادگاه و وطن بلوچ ها

در کتاب معجم البلدان حدود اربعه ی مکران  که در اصطلاح تاریخ جدید بلوچستان  نامیده می شود چنین آمده است

((این ولایت در میان کرمان از جانب غرب و سیستان

از جانب شمال  و دریا از سمت جنوب

 و هندوستان از شرق قرار دارد))

پس از نفوذ انگلیسی ها، مورخی دیگر برای تکمیل معجم البلدان دو جلد دیگر(جلد 9و10)را به آن اضافه کرد.

او در صفحه 145 از جلد دهم حدود بلوچستان را بدین قرار ثبت کرده است

((بلوچستان سرزمینی از بلاد آسیا است و در شمال آن افغانستان،در شرق هند،در جنوب اقیانوس هند و در غرب بلاد فارس قرار قرار دارند))

در تاریخ ((الکامل))نوشته ی ابن اثیرآمده: در سال 422 هجری سلطان مسعودبن محمود طرف تیز(تیس) فرستاد و بر آن مسلط شد.

ماجرا از این فرار بود که حاکم تیس،(( معدان))چشم از جهان فروبست و پس از خود دو پسر به نام های  ابوعساکر و عیسی باقی گذاشت .

عیسی ملک و مال را در قبضه خویش در آورد و به عنوان والی بر جایگاه پدر نشست.ابوعساکر به خراستان رفت و از مسعود در خواست کمک کرد.

مسعود لشکری همراه ابوعساکر فرستاد و دستور داد که به تسلط عیسی بر حکومت تیس خاتمه دهند یا اطاعت ابو عساکر را به او بقبولانند.

وقتی لشکر مسعود غزنوی  به همراه ابوعساکر به تیس (مکران)رسید عیسی به اطاعت از ابوعساکر دعوت نمودند.

اما عیسی به این امر تن نداد و در مقابل، سپاهی متشکل از هیجده هزار نفر فراهم دید وبر آنان هجوم آورد.  دو لشکر به هم آمیختند،اما در این اثنا بسیاری از افراد عیسی از برادرش ابوعساکر امان طلبیدند و بدین ترتیب عیسی شکست خورد.

در زمان حکومت انگلیسی ها،یک قسمت از بلوچستان تحت نفوذ بریتانیایی ها و قسمتی دیگر از آن به صورت آزاد و با خودمختاری سرداران و روسای منطقه اداره می شد.مرکز بلوچستان بریتانیایی ها،شهر کویته و مرکز بلوچستان خود مختار،شهر قلات بود در سال1955 میلادی پس از یک همبستگی و وحدت،بلوچستان تحت نفوذ انگلستا ن دویژن کویته و بلوچستان آزاد دویژن قلات نامگذاری شدند.در سال میلادی شهر مرکزی استان قلات،خضدار در نظر گرفته شد و دفاتر استانداری بدان شهر منتقل گشت.

مکران و جغرافیای عمومی آن در یک نگاه

وجه تسمیه ی  ((مکران))

یکی می گوید:در زبان بلوچی ((مک))به خرما می گویند.دیگری این نامگذاری را از جانب ایرانیان صورت گرفته است و در اصل ماهی خوران بوده که به مرور زمان به مکران تبدیل شده است.

حال آن که در واقع مکران نام یک شخصیت بزرگ است که کوچکترین ارتباطی با ماهی خوران یا ((مک ران)) ندارد

صاحب«معجم البلدان»می نویسد:

  «مورخان نوشته ان که مکرانرا بدین وجه

مکران می گویند که در آن «مکران بن فارک بن

سام بن نوح»برادر«کرمان»رحل اقامت افکند و

آن جا را وطن خویش قرار داد.و این واقعه زمانی

رخ داد که زبان های مختلف در بابل از یک دیگر

جدا و مستقل شدند.»

همان طور که به صراحت مشخس است بر طبق  این مدرک تاریخی،یکی از نوه های سام ابن نوح به نام مکُران در این سرزمین مقیم شد و آنجارا وطن خویش ساخت که بعدها این خطه به نام خود وی مشهور گشت.

در کتاب «جغرافیای خلافت مشرقی»(صفحه494)تحت عنوان استان مکران نوشته شده است: ((از عمده ترین محصولات کشاورزی مکران،شکر بود و یک نوع شکر سفید که اعراب به آن فانیذ می گویند،در همین جا تهیه و به مقیاس زیاد به ممالک همجوار صادر می شد.

مهمترین مرکز تجاری مکران بندر تیس در ساحل دریا مکران وپایتخت آن پنجگور یا فنزبور بود.

بنا به گفته ی مقدسی در قرن چهارم هجری در پنجگور یک قلعه ی قدیمی وجود داشت که دور تا دور آن خندق حفر کرده بودند.

در چهر طرف شهر نخلستان بود و شهر دارای دو دروازه بود  یکی دروازه ی تیس که به جانب غربی باز می باشد و از آن جاده ای به سوی بندر تیس کشیده شده بود. دیگری دروازه طوران که به سمت شمال شرقی گشوده می شد و از آن جاده ای به بلاد طوران منتهی می گشت و مرکز طوران قزدار(خضدار)بود.آب شهر به وسیله ی کانالی تامین می شد.در آن جا یک مسجد جامع هم وجود داشت که در بازار بنا شده بود.وجه تسمیه ی پنجگور این است که وقتی مسلمانان برای بار اول این شهر را فتح کردند، پنج مجاهد مسلمان ، شهید و در همان جا به خاک سپرده شدند

 در کتاب «جغرافیای خلافت مشرقی»(صفحه496) درباره تیس نوشته شده است:

«آثار قدیمی و شکسته ی بندر عالی شان تیس، بر بلندی های زمین پست آن که زمانی در قرون وسطی لنگرگاهی  مناسب برای کشتی های کوچک بود، به چشم می خورد. مقدسی نوشته: گرداگرد شهر تیس نخلستان بود و در وسط آن انبار های بزرگی وجود داشت. در آن شهر یک مسجد زیبا هم بود. در این آبادی مردمان تمام اقوام وجود داشتند،همانطور که عموما درهر بندر بزرگ چنین است. با از بین رفتن بندر هرمز در قرن ششم هجری، کارهای تجاری آن به مقیاس وسیعی به این بندر  منتقل شد»

خصوصیات اخلاقی ممتاز بلوچ ها:

بلوچ ها علاوه بر شجاعت،دارای خصایل ممتاز اخلاقی دیگری نیز هستند که به برکت اسلام در وجود آنان تبلور یافته است. این خصایل عبارت اند از:

1.وفای به عهد،و در این کار بسیار پایبندند

2.صداقت و یک رنگی.

3.وفاداری.

4.غریب نوازی و یتیم پروری.

5.حفاظت از پناهنده و در خطر انداختن خویش برای پاسداری از او.

6.به آب و آتیش زدن خویش برای حفظ ناموس و غیرت

...و بسیاری دیگر از این نوع ویژگی های ستوده ی اخلاقی و انسانی

طبقه های حکمران بلوچستان

بلوچستان ایران به طور کلی تا قبل از زمان«رضا شاه پهلوی»به صورت ملوک الطوایفی اداره می شد و در هر منطقه ای حاکمی حکومت می کرد.

1.بزرگترین طبقه حکمران مکران« بارکزایی» بود.«میر بهرام خان بارکزایی»در زمان قاجاریه، قلعه ناصری «ایرانشهر»-شهر مرکزی بلوچستان ایران را فتح کرد و آن جا را مرکز حکمرانی خویش ساخت. او بدون فرزند در گذشت. پس از وی برادر زاده اش «میردوست محمد خان»بر سر اقتدار آمد. تا این که «رضا شاه پهلوی»به اقتدار او پایان داد وبار دیگر این قلعه را در قلمرو حکومت ایران داخل نمود.

2.در«ریاست قلات»تقریبا به مدت پانصد سال خاندان«احمد زیی» قدرت را در دست داشت.مجاهد اسلام،خان«میر نصیر خان اعظم»[معروف به«نصیر خان نوری»] و شهید ملت،میر محراب خان که در جنگ با انگلیسی ها جام شهادت سرکشید، از گل های سرسبد این خاندان بود

3.در ریاست خاران خاندان«نوشیروانی» حکومت می کردند.اینان نسب خود را به «انوشیروان عادل» می رساندند

لقب این حکمرانان«نواب خاران»است.

4. در «مکران»(کیچ)،خاندان گچکی بر اقتدار بودند.

لقب این حکمرانان«نواب مکران»است.

5.در «ریاست لسبیله»،خاندان «جام» روی کار است و لقب حکمرانان آن «جام لسبیله» است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد